رضاشاه و حفظ تمامیت ارضی ایران با سرکوب شیخ خزعل

رضاشاه و حفظ تمامیت ارضی ایران با سرکوب شیخ خزعل

Zand.Lotfalikhan

54 года назад

392 Просмотров

شیخ خَزْعَل الکَعبی زادهٔ ۱۸۶۱ در خرمشهر – درگذشتهٔ ۲۷ مه ۱۹۳۶ در تهران حکمران خرمشهر و رئیس قبیلهٔ بنی‌کعب در خوزستان بود. خزعل به نصرت‌الملک، سردار اقدس و سردار ارفع ملقب بود و رتبهٔ امیرتومانی و سپس امیرنویانی داشت. نام شیخ خزعل، زمانی که بیشترین قدرت را به دست آورده بود به عنوان حاکم خرمشهر بزرگ ثبت گردیده‌است. خزعل سال ۱۲۸۰ به جای برادرش شیخ مزعل که به دست او از بین رفت، از طرف مظفرالدین‌شاه با درجهٔ امیرتومانی و لقب معزالسلطنه به حکمرانی خرمشهر و سرحد داری آنجا تعیین گردید. خزعل پسر حاج جابرخان نصرت‌الملک، حکمران خرمشهر بود. پس از مرگ پدر، برادرانش شیخ مزعل و شیخ محمد بر سر جانشینی با یکدیگر درگیر شدند. محمد پسر بزرگ‌تر، در مقابل عشیره کاری از پیش نبرد و چون آنان مزعل را می‌خواستند شاه نیز لقب نصرت‌الملک را که از آنِ شیخ جابر بود، به مزعل داد. شیخ مزعل پس از به قدرت رسیدن، با برادر کوچک‌ترش خزعل که نزد او می‌زیست، بدرفتاری می‌کرد. در سال ۱۸۹۷، خزعل با به قتل رساندن مزعل به قدرت رسید. قاتلان واقعی مزعل سه نفر سیاهپوست بودند. همهٔ رؤسای قبیلهٔ محیسن و اکثر بستگان مزعل در این توطئه‌ شرکت داشتند. سفیر بریتانیا در تهران در یادداشتی اعلام کرد که خزعل «برادرش را به قتل رساند». بدین‌ترتیب خزعل، شیخِ عشیره محیسن شد. شیخ خزعل ناحیهٔ حکمرانی خود در خرمشهر و شادگان را از حکومت خوزستان مجزا کرد. پس از آن، حکومت اهواز را به او دادند و در ۱۳۱۹ به موجب فرمان شاه، آبادان، بهمنشیر، کارون، هندیجان، ده‌ملا و شادگان نیز جزو املاک شخصی خزعل گردید. به سبب اعطای امتیاز نفت به دارسی در ۲۸ مه ۱۹۰۱ توجه انگلیسی‌ها به آن منطقه دوچندان شد و برای آنکه در آنجا شورشی روی ندهد، از شیخ خزعل حمایت کردند. مسئلهٔ دیگر خزعل، گمرکات خرمشهر بود که خاندان وی پیش از ۱۲۷۹ ه‍.خ آن را برای شصت سال اجاره کرده بودند. از بابت آن سودی حدود هشت‌هزار لیرهٔ استرلینگ به دولت مرکزی می‌پرداختند و در مقابل به همان میزان نیز خود می‌بردند. پس از کشف نفت در مسجد سلیمان توسط شرکت سندیکای امتیازات چند ماه بعد در فروردین ۱۲۸۸ ه‍.خ شرکت نفت ایران و انگلیس با سرمایهٔ ۲ میلیون لیره تأسیس شد. در سال ۱۲۸۸ ه‍.خ شرکت نفت قراردادی با شیخ خزعل منعقد نمود و یک مایل مربع از اراضی آبادان را برای ایجاد پالایشگاه از او خریداری نمود. سال بعد ساختن پالایشگاه شروع و سه سال بعد خاتمه یافت. به موجب قرارداد دیگری که شرکت با شیخ خزعل داشت، وی حفاظت ناحیهٔ آبادان را در مقابل مبلغی که شرکت می‌پرداخت، عهده‌دار بود. بعد از کودتای ۱۲۹۹ ه‍.خ تا سال ۱۳۰۴ ه‍.خ شاهد قدرت‌یابی رضاخان در ایران هستیم. مبارزهٔ بین رضاخان و شیخ خزعل از زمانی علنی شد که دکتر آرتور میلسپو مستشار آمریکایی، مالیات‌های عقب‌افتادهٔ خوزستان را مطالبه کرد. شیخ خزعل به محض دیدن نامهٔ میلسپو سخت عصبانی شد و اظهار کرد به دولت ایران بدهکار نیست و اصلاً رضاخان و میلسپو را به رسمیت نمی‌شناسد و در ضمن طی تلگرافی به رضاخان او را فردی غاصب برشمرد. رضاخان برای تنبیه شورشیان به سوی خوزستان حرکت کرد. وقتی به شیراز رسید تلگرافی حاکی از تسلیم از شیخ خزعل دریافت کرد پاسخ رضاخان حاکی از این بود که جز به تسلیم کامل شیخ خزعل راضی نیست. رضاخان در سیزدهم آذر ۱۳۰۳ به خرمشهر رفت و در کاخ فیلیهٔ خزعل سکونت کرد. بر اساس توافق حاصله به شیخ اجازه ماندن در خوزستان داده شد، مشروط بر آن که دستورهای خود را از حاکم ایالت بگیرد و پادگانی از قشون ایرانی در ایالت بماند و در مقابل، مالکیت شیخ بر املاکات و دارایی‌اش محترم شمرده شود. پس از مدتی به رضاخان خبر دادند که شیخ خزعل قصد دارد اموال خود را میان فرزندانش تقسیم کند و به خارج از ایران برود. دو هفته پس از نخستین ملاقات رضاخان و شیخ خزعل، قوای دولتی کنترل کامل ایالت خوزستان را بدست گرفتند و ژنرال فضل‌الله زاهدی که رهبری نیروهای دولتی علیه خزعل و همدستانش را به عهده داشت، به سمت فرماندار نظامی استان و استاندار منصوب شد. نام ایالت از آن تاریخ به نام رسمی سابق خود خوزستان بازگردانده شد. رضاخان به زیارت اماکن مقدسه شیعیان در عراق رفت. سپس برای دیداری دیگر با خزعل به محمره (خرمشهر) برگشت. در ۲۸ آذر ماه ۱۳۰۳ رضا خان سندی را امضا کرد که بر مبنای آن شیخ خزعل بخشوده و به او اطمینان داده شد که زمین‌ها و املاک خصوصی وی مورد احترام دولت قرار خواهند گرفت. خزعل در مقابل تعهد کرد که تمامی بدهی‌ها و مالیات‌های معوقه خود را به دولت پرداخت کند. رضاخان دریافت که با وجود خزعل در خوزستان، آرامش و امنیت در آن ایالت بر قرار نخواهد شد و می‌باید نیروی نظامی قابل توجهی در آن منطقه مستقر کند؛ لذا قصد داشت که شیخ را به پایتخت منتقل کند. در عین حال می‌دانست که خزعل داوطلبانه به تهران نخواهد آمد. وقتی که در پایتخت مطلع شدند که خزعل قصد ترک ایران و زندگی در املاک خود در بصره را دارد با رهنمود محرمانه رضاخان به ژنرال زاهدی، در شب ۲۹ فروردین ۱۳۰۴، زمانی که خزعل و همراهانش در قایق مست و در حال خوش گذرانی با رقاصه‌ها بودند، سپاهیان وارد قایق تفریحی شده و شیخ را دستگیر و به همراه پسرش عبدالحمید به تهران فرستادند. خزعل از نمایندگان مجلس مؤسسان اول بود که برای انقراض سلسله قاجار در سال ۱۳۰۴ خورشیدی تشکیل شد. او در ۷۰ سالگی با ۱۰۵۱ رأی از خرمشهر انتخاب شد. او در هفتاد و پنج سالگی در منزل شخصی خود باغ فخرالسلطنه به فرمان رضاشاه به دست چند تن از مأموران شهربانی به قتل رسید. در قتل شیخ خزعل عباس بختیاری از زیردستان مختاری معروف به مأمور شش‌انگشتی نقش اصلی را بر عهده داشت. او با این که انگشت شست یکی از دست‌هایش را در تمرین تیراندازی از دست داده بود به «شش‌انگشتی» معروف بود. عباس بختیاری، با همدستی چند تن دیگر از مأموران ادارهٔ آگاهی شهربانی با دستور مستقیم مختاری و رضاشاه در بیست و چهارم خرداد ۱۳۱۵ ه‍.خ شیخ خزعل را در تهران خفه کردند.

Тэги:

#رضاشاه #حفظ_تمامیت_ارضی_ایران #سرکوب_شیخ_خزعل #شیخ_خزعل
Ссылки и html тэги не поддерживаются


Комментарии: