اکنون که مجال گفتار به خدایان نوع سوم رسید ، با آنکه از ایشان، سخن بسیار است. شایسته است بدانچه رهپویان مسیر تعالی و کمال از این رهگذر برمیگیرند نیز پرداخته شود و یکی از جنبه های این دستیابی ها ، تبدیل شدن به یک جنگجوست.
گفتیم که رهپویان درمیابند که چیزی والاتر و کاملتر برای "شدن " هست . و خواست و طلب آن به دلشان می افتد . ( که صد البته این میل به رفتن و روییدن با دق الباب روح اتفاق می افتد).
اکنون در مرحله دُیُم ، ایشان بدنبال کشف قانون و روش این حرکت خواهند بود و با هوشیاری دایمی و شیوه مشاهده گری، مُترصدِ یافتن قوانین حاکم بر جهان مینشینند تا راه این پیمایش را بازیابند . آنها به کمین کننده و شکارچیانی بدل میشوند که هوشیارانه قوانین را شکار میکنند . چه در بیداری و چه در رویا، و اگر شانسی بیشتر داشته باشند راهنمایانی روحانی سرراهشان قرارمیگیرند ورنه که هر جزئی از جهان ایشان را نشانه ای بدهد و راه راست بدیشان بنماید . آنها بر گمان خیر به هستی و جهان میمانند تا راهی را که بدیشان نموده بپذیرند و اسیر نفرت و کینه نشوند زیرا نیک میدانند که هرچه جهان سرراهشان بنهد خیر است و راهنماست. آنها بردباری می آموزند تا بتوانند قوانین را کشف کنند و راه راستی را بازشناسند.
^^ اما ای رهپو ! اکنون که بدین سرای رسیدی و این منزل یافتی اگر بجای بمانی و حرکت نکنی سیالیت خویش از کف بدهی که آب را جاری بودنش پاک و گوارا بنماید و آب ساکن، مرده و مرداب است. پس در این جایگاه جاری باش و بجای منشین. تا هرچه بیشتر و بیشتر قوانین را دریابی و با آن یکی شوی آنچنان که دم به دم بی عیب و نقص تر آیی و اقتدارت فزونی گیرد ^^ و بدینسان اقتدار و آگاهیش افزون گردد و به کمال رسد.
حال به سِیُم منزل در رسد که منزل ویرانی و از کف دادن است گاه درویشی و پاک شدن و چه پاک شدنی که اثری از آنچه پیش از شروع این راه بود برجای نماند. این سیُمین منزل ، همان منزل جنگجوست. جنگجو که در منزل اول سالک شد و درمنزل دیُم بی عیب و نقصی آموخت، حال به اِعمالِ اراده اش بر جهان روی می آورد تا آنچه خواهد به زور و کَره و اجبار مُحَقَق گرداند،هرچند که اجزای جهان مخالفش باشند. او اکنون چون خداییست که خود،خواسته خویش را تحقق میبخشد. و اینگونه بودن را میآموزد. اما از آنجا که در زندان ماتریکس گرفتار است و اجزای جهان به قواعد ساختگی ماتریکسی خو گرفته اند با اِعمال اراده او و برهم زدنِ قواعدش اورا دشمن میشوند. و چون سنباده و سوهان تیزی او را میتراشند و از هرچه ناخالصی و منیت است پاک بنمایند...
این جنگجویان و مسیر جنگاوریشان در طریقتهای مختلف دیده شده و گاها ازایشان با اسامی خاصی یاد شده ، در طریقتِ مهر نیز برخی از مراحل طی طریق چنین بود. با عنوان " جَنگی " شروع میشد و با توبره و نیزه و کلاهخود نماد پردازی میشد همانگونه که خدایان نوع سوم و بالاخص رام با نیزه شناخته میشوند. اما تاج را نمیپذیرند تا بدانند که قرارنیست در این جایگاه بمانند و پادشاهی از آن خدای نوع چهارم (مهر) خواهد بود پس نشان او را دریافت میکردند. سلوک ایشان طریقت عملی یی بود که حتی تمریناتی برای دریافت آگاهی مبارز نور و جنگجوی راه حقیقت را داشت و آن تمرینات امروزه بعنوان ورزش باستانی شناخته میشود . پس از مرحله "جَنگی" به مرحله "شیر" نائل میشد که نمادهای وجه سه قدرتمندتری چون؛ عسل، آتش و شیر سنگی بر قبر ایشان را داشت و تا مرتبت "پارسایی" که تزکیه شدن از هر ناخالصی یی بود میرسید . این سه مرحله از طریقت مهر ، مربوط به وجه سوم جان، و آگاهیِ آن بود. طریقتی که بعدها در قالب آیین جوانمردی ، خواستگاه بسیاری از جنبشها و طریقتهای جنگاوری در ایران و سایر نقاط جهان شد . این شیوه تفکر را در هنرهای رسمی و مسالک جنگجویانِ مکاتب مختلف میتوان یافت که از آگاهی خدایان نوع سوم برخاسته، از آن جمله جنگجویان شائولین و تائو در چین و درژاپن سامورایی ها که ریشه فرهنگی پیدایش آنها از ایرانیان مهاجر بوده که با عنوان آئینو ها شناخته میشدند و شیوه جوانمردی و راستی را بوشیدو مینامیدند. آئینی مقدس که حتی امروزه هم نزد این فرهنگ، ارزشمند است. شاید بسیاری از طریقتهای جنگجویان شمنی هم به این ریشه ها باز گردد و مانند شوالیه گری در اروپا ، در سرزمینهای بسیار دور دیگر قابل مشاهده باشد ، اما بعنوان آخرین نمونه ی آن به جنگجویان ژنده پوشی که پوستین خرس میپوشیدند و به دیوانگان شناخته میشدند ، میتوان رسید .
Тэги:
#جنگجو #میتانی #واشوکانی #خدایان_نوع_سوم #میترا #مهر #رهروان_حقیقت #سالکان #انرژی